وب سایت اختصاصی سلام جمالی

حضرت باب الحوائج ابوالفضل العبّاس (علیه السلام)

فرزند برومند حضرت علی (ع) و امّ‌البنین (س)
روز ولادت : چهارم شعبان در مدینه منوره.
مادرش فاطمه دختر حزام بن خالد از قبیله کلاب بود.
مادر حضرت عباس اجازه نداد او رافاطمه صدا کنند و می‌گفت: مرا فاطمه صدا نکنید زیرا فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س) با شنیدن این نام، به یاد غم‎هاى مادرشان مى افتند و ناراحت مى‌شوند.
بنابراین، فاطمه بنت حزام را ام البنین به معنای مادر پسران» نامیدند.
چرا که ثمره ازدواج امام علی (ع) با وی، چهار پسر به نام‌های حضرت عباس، عون، جعفر و عثمان بود.
نامگذاری حضرت :
حضرت على (ع) او را عبّاس نام نهاد.
عبّاس هم به معناى شیر نیرومند و خشمگین، و هم به معناى عبوس و چهره گرفته است زیرا که ایشان نسبت به ظالمان، چهره‌اى خشمگین داشتند.
حضرت عباس به خاطر سیمای جذاب و نورانی، به «قمر بنی هاشم‏» و به خاطر آوردن آب به خیمه‏‌ها در صحرای کربلا، «سقا» لقب گرفت.
حضرت قمربنی هاشم ۱۴ ساله بود که پدرش امام علی (ع) در ماه رمضان در محراب مسجد کوفه به شهادت رسید.
ازدواج و فرزندان قمر بنی هاشم (ع)
حضرت در سن ۱۸ تا ۲۰ سالگی با لُبابَة دختر عبیداللّه بن عبّاس پسر عموی رسول گرامی اسلام (ص) ازدواج کرد.
در تعداد فرزندان حضرت اختلاف نظر هست.
برخی، آن حضرت (ع) را صاحب دو فرزند به نام‌های عبیدالله و فضل، بعضی عبیدالله، حسن و قاسم، برخی دیگر عبیدالله و محمد، و برخی نیز عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و یک دختر دانسته اند.
نخستین پسر او عبیداللّه‏ داماد امام سجاد (ع) از دانشمندان و فرهیختگان دوره ی خود و قاضی مکه و مدینه شد و فرزندان او همگی از عالمان برجسته شیعی شدند.
فضل، دیگر فرزند قمر بنی هاشم است که گستره دانش او زبانزد همگان بود.
کنیه ابوالفضل برای حضرت عباس را برخاسته از وجود این فرزند بافضیلت دانسته ‏اند.
حضرت ابوالفضل العباس در روز عاشورا و در صحرای سوزان کربلا، با دیدن ناله از فَرط عطش، لب‌های خشکیده و چشمان اشکبار فرزندان امام حسین (ع)، مشک آب را بر دوش گرفت و عازم فرات و نهر علقمه شد.
با شجاعت صف لشکریان دشمن را شکست، خود را به آب زلال فرات رساند، با لب‌هایی تشنه مشک را پر کرد، اما جرعه‌ای ننوشید. زیرا اباعبدالله الحسین (ع) و فرزندان عزیز و معصومش تشنه بودند.
در راه برگشت، زمانی که مشک بر دوش، از شریعه فرات بیرون آمد، از هر طرف هدف حمله و تیرباران دشمن قرار گرفت و در همین حال کسی بر او حمله کرد و دست راستش را قطع کرد و حضرت مشک را با دست چپ گرفت، در حالی که تمام تلاشش رساندن آب به تشنگان حرم و خیام اباعبدالله بود،
ملعون دیگری حمله کرد و دست چپ حضرت (ع) را برید، اما علمدار کربلا (ع) مقاومت کرد و مشک آب را بر دهان گرفت و حفظ نمود. در این حال عمر بن سعد ندا داد که مشک را تیرباران کنند، تیری هم به چشم مبارک باب الحوائج (ع) اصابت کرد و لشکریان کفر و نفاق، عمودی آهنین بر فرق مبارک سر حضرت (ع) فرود آوردند و ساقی دشت کربلا بر زمین افتاد.
امام حسین (ع) خود را به بالین علمدار سپاه و برادرش عباس (ع) رساند و او در آغوش برادر و مولای خویش، مظلومانه به شهادت رسید.
وقتی امام حسین (ع) بر بالین خون آلود حضرت عباس (ع) حاضر شد، فرمود: «الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حِیلَتی ...»؛ «اینک کمرم شکست و راه چاره بر من محدود شد ...»
باب الحوائج قمر بنی هاشم (ع) در زمان شهادت، ۳۵ سال سن داشت.
سلام جمالی : مولف، پژوهشگر و محقق
https://chaponashr.ir/jamali


بازگشت به آرشیو مطالب