هنر یعنی اندیشه
فرهنگ مانند تنه درختی ست که شاخههای آن هنر، مذهب، باورها، ارزشها ، قوانین و سنتها را تشکیل میدهد. ریشههای فرهنگ و فرایند رشد تدریجی آن بستگی به تاریخ هر ملتی دارد که افراد جامعه یک به یک میتوانند موجب پیشرفت و یا پسرفت فرهنگ جامعهای شوند . زمان در پدید آوردن فرهنگ و شکلگیری آن در جامعه بسیار پر نفوذ است. بطوریکه با به یاد آوردن هر دوره از تاریخ به چگونگی فرهنگ آن دوره می توان پی برد. سیر توسعه تمدن، نقش عمدهای در تکامل فرهنگ دارد. تحولات فرهنگی از نسلی به نسل دیگر کاملاً متمایز است و این تحولات حتی در اندیشههای افراد مشخص و قابل شهود است.
علم و تکنولوژی خاصیتی ویژه به فرهنگ بخشیده که امروزه برداشتمان از فرهنگ همراه با جهانی شدن صنعت و ارتباطات مجازی با گذشته متفاوت است. امروزه صنعت، بیانی متفاوت از فرهنگ و هنر ارائه میدهد. بطوریکه هنر در جهت صنعتی شدن اهداف دیگری را به دنبال دارد . هجوم کلماتی که شعر را می سازند ، هجوم اصواتی که موسیقی را تولید میکنند، هجوم رنگهایی که موجب خلق رویدادی میشوند، هجوم نقشهای سینمایی که ذهن مخاطب را درگیر فضاهای خلاء مانندی میکنند، مبارزه هنرمند با دنیای صنعتی و پیوند هنر با دنیای پست مدرن. امروزه پیر شدن تاریخ کلاسیک در ذهن هنرمندان مسئله غریبی نیست چون امورات اجتماعی در وابستگی به جامعه مدرنیته و چشمداشت به آینده ای پست مدرنیسم بسر میبرد. هنر از پدیدههای اجتماعی بی تاثیر نیست و فرهنگ نقش پوشش دهی این دو را دارد که هر دو در یک قالب با یکدیگر آمیخته میشوند.
حتی اخلاق و رفتارهای افراد جامعه بیتاثیر از صنعت نیست. صنعت به دنبال خود زندگی فردگرایانه را دارد اگرچه با توجه به ارتباطات مجازی، روابط سهل و ساده شده اند اما زندگی فردگرایانه به نوعی می تواند ماحصل توسعه تکنولوژی و زندگی مدرنیته باشد. از طرفی صنعت باعث افزایش علم و آگاهی افراد جامعه در رابطه با مسائل روز دنیا شده و در جهت نیل به اندیشهها و باورهای جدید در حرکت است. فرهنگ نیز دستخوش این تغییر است و در زمان جریان دارد. پویا ست و هر لحظه در حال تغییر. هنر میتواند بیانگر وضع کنونی باشد. خاصیت هنر در همین است که میتواند نقش بیانگرایانه را داشته باشد. هنرهای هفت گانه در رویارویی با دنیای تازه میتوانند مفهومی تازه را به مخاطبان انتقال دهند . البته اینکه هنر صرفاً در جهت سرگرمی بکار رود و یا پند دهنده باشد و یا هنر برای اجتماع باشد یا که هنر برای هنر باشد، اینکه ایا احساسات هنرمند در آثار هنری دخیل است ! یا اینکه چگونگی برداشت از آثار هنری مربوط به اندیشههای یکایک افراد است ! آیا هنرمندان تنها میتوانند خالق اثر هنری باشند ! یا مخاطبان هستند که به هنر ارزش و بها میدهند و آن را حفظ می کنند ! مسئله ای ست وصف ناپذیر. چرا که به نظرم بررسی این موضوعات نیاز به نگاهی زیبا شناسانه دارد .
نوشته: آرزو مظلوم ساکی
منتشر شده در ماهنامه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی
|