وب سایت اختصاصی آرزو مظلوم ساکی

مطالعات فرهنگی



مطالعات فرهنگی
فرهنگ، واژه‌ای ست که هنر می تواند جزئی از آن باشد. فرهنگ می‌تواند نقش هر چیز را معلوم و تعریف کند. در حالیکه هنر نمی‌تواند این کار را کند. هنر، ابزاری ست برای فرهنگ، به این معنا که وظیفه هنر این نیست که معلوم کند که ما کار مشخصی را انجام می‌دهیم. بلکه این تکلیف فرهنگ است.
اگر هنرمندی درصدد بوجود آمدن جایگاهش در جامعه برآید می‌بایست نگاهی آگاهانه در پیشرفت امور اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در جامعه داشته باشد. می‌بایست در تقویت آرمان‌های جامعه و توسعه افکار هدایت شده‌اش در راستای هنر بکوشد. البته این نوشته اشاره‌ای کلی است به هر آنچه که امروزه روز در پیرامون خود مشاهده می‌کنیم اما هنرمندان می‌بایست توجه ویژه ای به رابطه هنر با فرهنگ، شناخت فرهنگ با پیشرفت و توسعه اهداف جامعه مبذول دارند.
متاسفانه با برخی از هنرمندان که بعضی اوقات بر سر موضوع هنر و فرهنگ صحبت می‌کنم شاهد این بوده‌ام که اگر به فرض مثال هنرمندی دانش کافی در حیطه موسیقی دارد، علاقه به مطالعه دیگر شاخه‌های هنری نداشته و تنها تمرکز و تفکراتش را در حیطه موسیقی بکار گرفته در صورتیکه هنرمند، دانش کلی و جامعی را درباره شاخه های هنری، فلسفی، تاریخی، فرهنگی، مکاتب هنری گوناگون می‌بایست داشته باشد که بتواند در کار تخصصی هنری خویش با نگرشی آگاهانه، پیشرفت کند. حتی اقتصاد جامعه رابطه تنگاتنگی با فرهنگ دارد بدین معنا که با تغییر آگاهانه در عرصه های فرهنگی ، اقتصاد نیز دستخوش تغییر می شود . البته بهتر است در ابتدا تحولات فرهنگی خود را در طول تاریخ مطالعه کنیم ، زیر ساخت های فرهنگی که منجر شده زمان ما را به اینجایی برساند که رسانده، بررسی کنیم.  نقش فرهنگ را در کتابها و در نظریه‌های جامعه شناسی دنبال کنیم. در قالب همین نظریه‌ها است که فرهنگ جامعه ای شکل می‌گیرد.
اگر هنرمندان بتوانند ارزش های اصیل تاریخ خود را اعم از اموراتی که منجر به پیشرفت و توسعه فرهنگ جامعه شده و حتی عاملانی که نقش بسزایی در پیشرفت و توسعه روابط متقابل اقتصاد و فرهنگ شده‌اند را بشناسند و متناسب با عرف جامعه، آنها را در کارهای هنری‌شان بکار بندند و در عین حال بینش و آگاهی کامل به روند پیشرفت و توسعه بازخورد های هنری در جوامع مختلف را جویا باشند و با دیدی وسیع به مقوله فرهنگ بنگرند، می‌توانند موفق‌تر عمل کنند . هنرمندان در توسعه پیشرفت فرهنگ غنی کشور و حفظ آن مسئولند و برای دیگر افراد جامعه بخصوص آیندگان در عرصه فرهنگ و هنر الگو هستند. اینجانب به واژه چارچوب در هنر معتقدم اما در عین حال آزادی را ویژگی بارز هنر می دانم و محدودیت بیش از اندازه را صراحتاً رد می کنم. ترکیب " هنر برای هنر " و " هنر برای اجتماع " سبب می‌شود هنرمند خط مشی در جهت سوق به کار هنری موفق، در چارچوب و عرف جامعه حاصل نماید. هنرمندان می‌بایست در این راستا کوشا باشند و این اصل را به دیگران بقبولانند که تولید آثار هنری تنها برای اوقات فراغت نیست .
هر عاملی نیاز به پشتوانه دارد. به سبب نبود پشتوانه، آن عامل متوقف می‌شود و یا به بیراهه می‌رود و یا به فراموشی سپرده می‌شود. رسانه‌های اجتماعی از جمله پشتوانه‌های محکمی ست که می‌تواند سبب حفظ هنر و هنرمندان شود. هنر نیاز به بسط و گسترش دارد و تبلیغات شاخه‌های هنری تنها از طریق تلویزیون می‌تواند موثرتر واقع شود. نشریات دیگری از جمله نشریات چاپی مانند بیلبورد، پستر، مجلات و یا روزنامه‌ها نیز می‌توانند نقش تبلیغاتی هنر را بر عهده گیرند اما به اندازه رسانه‌های تصویری نمی‌توانند موفق عمل کنند. مخصوصاً تلویزیون که هم شنیداری ست و هم بصری. تبلیغات اکثر هنرها از جمله موسیقی که من از آن "شنیدن با چشم " یاد می‌کنم، و یا هنرهایی چون مینیاتور، منبت کاری، کاشی کاری، قلمزنی و ... . شخصاً به هنرهای نقاشی و یا خط واژه " لمس کردن دیداری " را نسبت می‌دهم. لمس آثار هنری از طریق چشم، تبلیغات و نمایش گالری‌ها و بحث راجع به اینگونه هنرها در افزایش اطلاعات عمومی افراد جامعه نقش پر نفوذی دارد و نشریات می‌توانند نقش اطلاع رسانی و آگاهی در زمینه‌های مختلف را به مخاطبان دهند و به نوعی موجب خط مش برای مخاطبان فرهنگ و هنر شوند.

نوشته؛ آرزو مظلوم ساکی

منتشر شده در ماهنامه گزارش اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی


بازگشت به آرشیو مطالب