وب سایت اختصاصی استاد جواد نعیمی

تجلی شب قدر در ادبیات پارسی


تجلی شب قدر در ادبیات پارسی
نوشته ی جواد نعیمی

قدر و رمضان در حقیقت مفاهیمی به هم پیوسته و وابسته‌اند،‌ شب قدر، در واقع شب بیدار باش و هشیاری است. شب كسب ارزش‌های معنوی و شب فرا رفتن به سوی بارگاه الهی و پركشیدن در آسمان زیبایی است.
هر چند كه این مضمون(شب قدر) گاه در ادبیات، ‌به گونه‌ای نسبتا مستقل مورد توجه قرار گرفته، اما به طور كلی در زمره‌ی رمضانیات جای می‌گیرد و شاعران و ادیبان بسیاری در سرزمین ما، به این مقوله نظر داشته‌اند.
اگر برخی از شاعران را كه با نگرشی منفی و برآمده از هوای نفس به رمضان دیده دوخته‌اند، كنار بگذاریم، ‌بسیاری از شاعران و ادیبان را می‌نگریم كه قدر رمضان و شب‌های قدر را دانسته و از آن به عنوان نعمت و پدیده‌ای با عظمت یاد كرده اند.
به عنوان مثال، سعدی می‌گوید:
تو را قدر اگر كس داند چه غم
شب قدر را می‌ندانند هم
هم چنین وی می‌گوید:
اگر شب‌ها همه قدر بودی
شب قدر بی قدر بودی
حافظ گویا رسیدن به وصال معشوق راستین را حاصل بهره‌مندی از شب قدر می‌داند كه چنین می‌سراید:
چه مبارك سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر كه این تازه براتم دادند
مولوی نیز "قدر" را بدین گونه معرفی می‌كند:
آن شب قدر است در شب‌ها نهان
می‌كند جان هر شبی را امتحان
صائب تبریزی نیز ما را به بهره‌وری از قدر فرا می‌خواند و چنین هشدارمان می‌دهد كه:
بی قدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت
هم چنین همام تبریزی هم از قدر ناشناسی "قدر"، نگران است و می سراید:
رمضان رفت و ندانم كه زما بد خشنود
یا نه اندیشه‌ی آن ذوق دل ما بربود
از شب قدر ندانیم نشان جز نامی
چشم آلوده ما محرم آن حال نبود
بر این اساس می‌توان گفت برانگیختن و توجه دادن مردم به بهر‌وری از فضای معنوی شب‌های قدر و ماه رمضان یكی از برجسته‌ترین وجوه مطرح شده در ادبیات ماست. هر چند كه از پیوند عمیق قدر با شهید رمضان حضرت امام علی(ع) نیز غفلت نشده و به مسایلی هم چون نزول قرآن و حضور فرشتگان و ضرورت انس با قرآن نیز اشاراتی شده است.
بدیهی است كه ویژگی‌های مختلف هر دوره‌ی ادبی، به گونه‌ای در ادبیات آن دوره تجلی می‌یابد كه بخشی از موفقیت‌های یك اثر ادبی به آن هم بر می‌گردد. بخش دیگری هم البته بستگی به زاویه‌ی دید ادیب دارد و نیز مربوط می‌شود به پویایی زبان، خلاقیت شاعر یا نویسنده و مسایلی از این دست.
بنابراین موفقیت آثار كلاسیك در چارچوب زمانه و مقدورات و ویژگی‌های روزگار خود ارزیابی می شوند و موفقیت آثار معاصر با معیارهای ویژه‌ی این روزگار باید ارزشیابی شوند كه خوشبختانه ارزیابی در هر دو زمینه تلاش‌هایی ارزشمند، كارها و زیبا مشاهده می‌كنیم.
هر چند كه توقع از ادبیات معاصر با عنایت به برخورداری ادیبان امروزی از پیشینه‌ی ادبی و تجربه‌های ادیبان گذشته و نیز با توجه به گستردگی دامنه‌ی فعالیت‌های ادبی، بیش تر است و هنوز قله‌های فتح نشده‌ی زیادی در این عرصه وجود دارد، با این همه آثار متنوع و جذابی درباره‌ی قدر پدید آمده كه باید قدر آن ها را دانست، ولی هم چنان باید آنها را ناكافی برشمرد.
در گذشته، گروهی از شاعران و ادیبان از منظر اخلاق و عرفان به شب قدر نگریسته‌اند و گروهی دیگر با نگاهی ویژه آن را دیده‌اند و به هر حال شب قدر اگر نه چندان گسترده‌ و در خور شان آن در هر دو بازه‌ی زمانی[دوران‌های گذشته و معاصر] در آسمان ادب ایران زمین به جلوه‌گری پرداخته است.
شاید در دوره‌ی معاصر این مقوله گسترده‌تر و ژرف‌تر مورد توجه قرار گرفته باشد چرا كه ادیبان این روزگار از پله‌ ی كلی‌گویی در زمینه ی قدر، پا فراتر نهاده و با بهره‌گیری از اهمیت شب قدر، آدمی را بیش تر به یاد توبه و مرگ و پیروی از ولایت و مولا علی(ع) انداخته و به دعا و ذكر قرآن و دوری از گناهان توجه داده‌اند و به تعبیری دیگر علاوه بر بهره‌وری از نازك اندیشی‌های شاعران و خلاقیت‌های ادیبانه و همراه با روانی و شیدایی آثار، به بعد معنایی قدر هم پرداخته‌اند.
مثلا امیر علی مصدق شاعر روزگار ما می‌گوید:
شب قدر است بیا قدر بدانیم كمی
خانه‌ی دل زگناهان بتكانیم كمی
شاعر دیگری چنین سروده‌است:
در شب قدر كه قرآن خدا بر سر ماست
موسم جشن تولاست چرا ما نرویم؟
چشم بر هم بزنی ماه خدا خواهد رفت
فرصت، این امشب و فرد است، چرا ما نرویم؟
غزل تاج‌بخش هم در انتهای یك از سروده‌های خود، درباره‌ی شب قدر می‌گوید:
یا علی! قدر تو در قدر والا گردید
لیلة القدر به نام تو، مسیحا گردید
بر این اساس شاید بتوان گفت تفاوت كاربرد مفاهیم مربوط به قدر در روزگار ما عمق نگرش و توجه بیش‌تر ادیبان به ابعاد سازنده‌ی قدر و بازنمایی هر چه بیش تر ‌ارزش‌های آن است.

در این شب های قدر مرا هم دعا کنید!


بازگشت به آرشیو مطالب