گل كه مىگويند...
گل كه مىگويند، چيزى جز جمال يار نيست! آن كه رايحهاش مشام جانِ جهان را مىنوازد و فصل سبز تاريخ را به بشر هديه مىدهد.
گل كه مىگويند، مژدهی آمدن بهارآفرينى است كه هيچ خزانش نيست و سرسبزى پايندهاش بر بلنداى رفيعترين قلهها در منظر دلها و ديدهها قرار مىگيرد.
گل كه مىگويند، سخن از شكفتن آخرين غنچهاى است كه ديدارش زمزمهها را زمزم مىكند و كاسهاى از كوثر آرزوها را بر مقدمش نثار مىسازد.
گل كه مىگويند، جاودانهترين جلوهی نگارى را در نظر دارند كه درشتترين نگين حقيقت و فضيلت، در انگشترى چهارسوى عالم است.
گل كه مىگويند، نسيم روحنوازى را مدّ نظر دارند كه دلها را زنده مىكند، ديدهها را روشنايى مىبخشد، تيرهگىهاى سياهىآفرينان تاريخ را از صفحهی روزگار مىزدايد و دستهايى را كه به تبرّك بر دامانش آويختهاند، مورد ترحم قرار مىدهد.
گل كه مىگويند، ياد مهدى موعود در دلها مىشكفد و و دستهاى دعا براى درخواست تعجيل در ظهورش، چونان شاخههاى بلند درختان، رو به آستانه حضرت منّان، بر فراز مىشوند و نغمهی زيباى «اللهم كن لوليك الحجه بن الحسن...» آبىِ بىكران را در مىنوردد و شور و شيدايى در تن و جان فرشتهگان مىافكند!
|